۰۷
آبان
۹۳
اشعار فروغ فرخزاد
آتشی بود و فسرد
رشته ای بود و گسست
اشعار فروغ فرخزاد
دل چو از بند تو رست
جام جادوئی اندوه شکست
اشعار فروغ فرخزاد
آمدم تا بتو آویزم
لیک دیدم که تو آن شاخه بی برگی
اشعار فروغ فرخزاد
لیک دیدم که تو به چهره امیدم
خنده مرگی
اشعار فروغ فرخزاد
وه چه شیرینست
بر سر گور تو ای عشق نیازآلود
اشعار فروغ فرخزاد
پای کوبیدن
وه چه شیرینست
اشعار فروغ فرخزاد
از تو ای بوسه سوزنده مرگ آور
چشم پوشیدن
اشعار فروغ فرخزاد
وه چه شیرینست
از تو بگسستن و با غیر تو پیوستن
اشعار فروغ فرخزاد
در بروی غم دل بستن
که بهشت اینجاست
اشعار فروغ فرخزاد
بخدا سایه ابر و لب کشت اینجاست
تو همان به که نیندیشی
اشعار فروغ فرخزاد
بمن و درد روانسوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم
اشعار فروغ فرخزاد
- ۰ نظر
- ۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۱۱